گل اومد بهار اومد
روزگاری، قدیما، تو بیابون خدا، نخودی از نخودا، خونه داشت و زندگی، همه چی، هر چی بگی! این نخودی بلا، چیزی کم داشت تو دنیا، این که خیلی تنها بود، با غم و غصه همراه بود. همدل و همزبون نداشت. جفت هم آشیون نداشت. نخودی تو اون درندشت، تنهای تنها میگشت.
نخودی با زبان روان و زیبای شعر و به همراه نقاشیهای قشنگ، به جنگ دیو جادو میرود، طلسم او را میشکند و راه آمدن بهار را میگشاید.
شرح
کتاب
نخودی نَه بِه از شما
شده بود یه تیکه ماه:
«حیف کسی نیس نیگام کنه!
نیگا به سر تا پام کنه
بیاد بگه خاله نخودی
وای که چه قَد خوشگل شدی!»
نخودی چشم به راه موند؛
اما زمین سیاه موند
یه هفته، دو هفته، سه هفته،
چهار هفته بود
که برف و سرما رفته بود
یه روز یه کولی اومد
تَق و تَق و تَق به در زد...
مشخصات کتاب
ناشر
:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تصویرگر
:
پرویز کلانتزی
زبان
:
فارسی
تیراژ
:
۵٠٠٠
نسخه
قطع
:
خشتی
نوع چاپ
:
رنگی
تعداد صفحات
:
۱۴
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
شابک
:
٢ ـ ٨۱۵ ـ ۴٣٢ ـ ٩۶۴ ـ ٩٧٨
اندازه کتاب
:
٢٢ * ٢٢
دیویی
:
۱ فا ٨
۶٢/
گ ٩۱۵ ن
۶٢/
گ ٩۱۵ ن
توضیحات سال انتشار
:
این کتاب در سال ۱٣۴٧ به چاپ رسیده و به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱٣٩۵ با ویرایش جدید منتشر شده است.