اونگرركه از پدري؛ با تفكرات فرهنگي و مادري با روحيات صنعتي! زاده شد. در سالگي 4 نخستين ضربه روحي را با فوت پدرش تجربه كرد. در اين باره مي گويد: من با مرگ متولدشدم! 

در سنين 8 تا 12 سالگي به دليل مجاورت منزلشان با زنداني عظيم از نزديك شاهدجنايات نيروهاي نازي بود. دبيرستان را با كارنامه اي نه چندان درخشان و با درج صفاتی چون خرابكار، انقلابی و غيرعادی! به پايان برد و پس از بازگشت از دوره نيمه‌كاره سربازي اش در الجزاير، در مدرسه هنري زادگاهش به ادامه تحصيل پرداخت. در 25سالگي آن جا را به مقصد نيويورك ترك گفته و شيفته فرهنگ و هنر آمريكا مي شود.

نوشته هاي فاكنر و فيتزجرالد و همچنين موسيقی جاز و طراحی های شگفت انگيز استاينبرگ او را متاثر کردو باعث علاقه او به طراحی شد. براي او تنها يكسال كافی بود تا شايستگی هايش را به اثبات برساند. 

 در سال  1957 از يك دوره طراحی ويترين فروشگاه‌ها نخستين مجموعه چاپی خود را تحت عنوان The Flyinggo Mellops- براي كودكان - توسط‌ انتشارات هارپراندراو منتشر كرد.

 يك سال بعد به نشريه نيويوركر راه يافته و مورد استقبال نشريات ديگری چون: هالي دی، اسكواير لايف شو، و فورچون قرار گرفت. اين آغازكار طراح جوانی بود كه بعدها جهان را به سيطره انديشه و طرح های خود جلب کرد..

 می گويند تومی انسانی دمدمی مزاج بداخلاق و عصبانی و در عين حال بذله گو بود! اوعصبيت خود را در زمينه های مختلف و به نوع های متفاوت در آثارش _ از تصويرگری های كتاب تا نوشته های پراكنده اش و از كاريكاتورهاي تا گرافيك تبليغاتی - بروزداده است. تا آن جا كه   استانلی ميسن _ منتقد مجله گرافيس - از او با عنوان هنرمندوحشی و طراح قاتل نام مي برد! هيچ كس و هيچ صنفی از لبه تيز تيغ انتقاد تومی درامان نبود، به طور عمده مي توان عصاره مفهومی آثار اونگرر را ناهمساني و ناهمگونی زندگي اجتماعي ناميد.

 اونگرر با الهام از شيوه اجرايي سائول استاينبرگ خطوط شكننده و لرزان را براي اجرای انديشه هايش برگزيد. خودش معتقد است: بااين كه اضطرابهايم را روي كاغذ منتقل كرده ام، اما از كارهايم راضی نيستم. او براي القاي اضطرابهايش قلم فلزی و مركب را، مناسب‌ترين متريال دانست. كمپوزيسيون كارهاي‌تومی اونگرر، همچون خطوط‌اش، بسيار ساده و معمولی است. زوايای ديد او نيز به سهولت‌انتقال سوژه به مخاطب می انديشد و بس.

 در اكثر كاريكاتورهای تومی سطوح و لكه های سياهی را شاهديم كه بسيار آگاهانه و از روي هوشمندی، به منظور ايجاد جذابيت بصری ودر نهايت هدايت صحيح و سريع چشم، گذاشته شده اند. او در تمام مدت فعاليت هنری اش به تكنيك و سبك خطی و نيز شيوه رنگ گذاری خود پاي بند مانده بود. 

•  او در سال ۱۹۹۷ به تصویرسازی کتاب کودک روی آورد. آثار او سرشار از رنگ و جزئیات و حیرت‌آور، با طراحی های دقیق و ملایم است. عدم کادربندی و بیرون‌زدگی تصاویر از کادرها، شلوغی تصاویر و دقت در جزئیات از ویژگی‌های بارز آثار او است.
• پوسترهای فرهنگی و تبليغاتی ، داستان های رويايی ، كاريكاتورهای سياسی واجتماعی و تصويرسازی هاي كتابهای كودكان كه چيزی حدود 30 تا 40 هزار اثر می شوند . او نزديك به 130 عنوان كتاب را منتشر كرده كه در نوع خود بی نظيراست.
• از کتاب‌های دهه‌های ۶۰ و۷۰ او می‌توان به سه دزد، مرد مهتابی، غول زارالد، ژان پسرک ماه‌نشین، جانور آقای راسین و هیچ بوسی به مامان اشاره کرد. آخرین کتاب او «زندگی نامه عروسک خرسی» است که سرشار از پیام صلح و آرامش است.

• اونگرر در زمینه‌ی تصویرگری و گرافیک جوایز بیشماری دریافت کرده است. او در سال ۱۹۹۸ جایزه هانس کریستین اندرسن را دریافت کرد. این هنرمند بیش از سی هزار طراحی و بالغ‌بر صدوبیست کتاب تصویرسازی شده با موضوعات اجتماعی، سیاسی، کتاب‌های آواز و شعر و گرافیک محیطییدارد. او بیش از هفتاد کتاب کودک تصویرگری کرده است که به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شده‌اند.

  هیئت داوری اندرسون، علت انتخاب آثار او را به عنوان آثار برتر، طنز، فانتزی، جسارت و بی‌همتایی اونگرر یادآوری کرده است.