جغد کوچک ترسو

داستان های علمی

دسته : کتابخوانی

در لانه ای گرم و نرم بر درختی بلند، جغدی کوچک نشسته بود.
او هر شب به تماشای مادرش می‌نشست که بالهایش را می‌گشود و نرم بر فراز درخت ها پرواز می‌کرد تا چیزی برای شکار پیدا کند.
یک روز، جغد مادر گفت: با من بیا دختر کوچک من! بیا وشام امشب را خودت انتخاب کن. مطمئن باش از این کار لذت می‌بری اما...

مشخصات فیلم و صوت
اجرا کننده : عطیه احمد زاده
تنظیم پاییزه طاهری