افسانه ی پسرک و آسیابان پیر
پسر مرد تاجری برخلاف همهی مردم سحر خیز شهرش، صبحها تا دیر وقت میخوابید. او که از سر و صدای مردم شهر کلافه شده بود، به پدرش شکایت میکند.
تاجر به سفارش پیرزن دانای شهر تصمیم میگیرد او را در قصری خارج از شهر جای دهد، اما در قصر هر شب صداهای مرموزی پسر را آزار میدهند. پس از پیگیری، نگهبانها متوجه میشوند صداهای مرموز، صدای آسیابهایی است که تا صبح گندمها را آرد میکنند. پسر با سخنان آسیابانِ پیر در مییابد همهی مردم در تلاش برای زندگی کردن هستند و از رفتار خود پشیمان میشود.
مشخصات فیلم و صوت
منبع قصه
:
مجموعه داستان های حمید نوایی لواسانی
مدت قصه گویی
:
۱۵-۱٠ دقیقه
فرمت فایل
:
صوتی و تصویری