عروسک سارای (از مجموعه سارای و خان چوپان) (دست ساز)

از عروسک‌های بومی استان آذربایجان شرقی - مرکزملکان

دسته : عروسک

پس از بررسی و کارشناسی موضوع نیاز کودکان به بازی با عروسک و تولید نمونه‌های مختلف در مرکز سرگرمیهای سازنده، با دستور مدیر عامل وقت به تمام مراکز کانون در سراسر کشور درخواست ساخت عروسک بومی و محلی آن شهر به کمک اعضای خود شد، که نتیجه آن حدود 250 عروسک بومی و محلی ایران است که به این مرکز ارسال گردد.

شرح اسباب بازی

روایت 1

سارای شیر دختر آذری

شرف ؛ پاکدامني و آزادگی مهمترين عناصر شخصيتی يک دختر ترک آذربايجانی را تشکيل مي‌دهند. اين پاکدامني و آزادگي نمودهاي بسيار زيبايی در فولکلور و فرهنگ آذربايجان داشته است. يکی از اوجهای بروز شرافت را مي‌توان داستان سارای ناميد. احتمالاً بسياری از ما فيلم سارای را ديده‌ايم و يا حداقل از مضمون آن خبر داريم. من هم اينجا به طور بسيار خلاصه اشاره‌ای به اين داستان مي‌کنم شايد هم انگيزه‌ای برای دوستان شد تا رفته و فيلمش را گرفته و لذت ببرند.

قضيه از اينجا شروع مي‌شود که در کنار رودخانه‌ي آرپا چايی که در آذربايجان جاريست و اين رود از شعبه های قيزيل اؤزن مي‌باشد در يکی از دهات دختری ساري تللي(گيسو طلا) و آلا گؤز(چشم شهلا) به دنيا مي‌آيد. پدر و مادرش نام اين دختر را سارای که در ترکي آذري تحليل يافته ساری آی(ماه زرد) ميباشد ميگذارند.سارایِ داستان در طبيعت آذربايجان پرورش مي يابد و دختری ماه رو ميشود.بزرگان ده سارای را به پسری به نام خان چوبان نامزد ميکنند. روزی چشم خان ده به سارا ميافتد. خان ، پدر سارای را فرا ميخواند و ازاو ميخواهد ک سارای را به عقد او در آورد. پدر سارای که مرد ريش سفيدی بود و به خان چوبان قول مردانه داده بود و مصداق آتاسؤزي(ضرب المثل) آذربايجانی: (کيشی توپوردوغون يالاماز) پيشنهاد خان ده را رد ميکند. خلاصه از خان اصرار و از پدر انکار. و در این موقع است که خان متوسل به زور شده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده و سارای را تهدید می‌کند که در صورت سر باز زدن از خواسته‌ی خان دیگر پدر خود را نخواهد دید چون او پدرش را خواهد کشت. سارای که به جز پدر کسی را نداشت و نمیتوانست رنج و عذابش را ببیند بر خلاف علاقه‌ی وافرش به خان چوبان و قولی که به او داده بود تن به خواسته‌ی خان ظالم داد.

و روزی که سارای گفت که آماده ازدواج با خان مي‌باشد همه از اين تصميم او متحیر شدند ولی او چاره‌ای جز این نداشت چون او شیر دختر ترک آذری بود و پاکدامن.

و سارای به دنبال خان راهی شد اما در راه تنش را به آب جاری آرپا چای سپرد و خود را جاودانه ساخت.

يکي از اشعار فولکولور و معروف آذربايجاني (آپاردی سئللر سارانی) است که در آخر فيلم سارای نيز پخش شد. من هم اينجا اين شعر معروف و شاهکار ملی را همراه ترجمه اش مينويسم:

آپاردي سئللر سارانی

گئدين دئيين خان چوبانا

گلمهسين بوايل موغانا

گلسه باتارناحق قانا

آپاردی سئللر سارانی

بير آلا گؤزلو بالانی

آرپا چايی درين اولماز

آخار سويو سرين اولماز

سارا کيمی گلين اولماز

آپاردی سئللر سارانی

بير آلا گؤزلو بالانی

آرپا چايي آشدی داشدی

سئل ساراني قاپدی قاچدی

هر گؤرهنين گؤزو ياشدی

آپاردي سئللر سارانی

بير آلا گؤزلو بالانی

قالي گتير اوتاق دوشه

سارا يئري قالدي بوشا

چوبان الين چيخدی بوشا

آپاردي سئللر سارانی

بير آلا گؤزلو بالانی


ترجمه فارسي:


سيلها سارا را بردند.

برويد و به خان چوبان بگوييد

که امسال به موغان نيايد

اگر بيايد به خون ناحق فرو ميرود

سيلها سارا را بردند

يک فرزند چشم شهلا را.

رودخانه ي آرپا عميق نيست

آب روانش سرد نيست

عروسي مانند سارا وجود ندارد

سيلها سارا را بردند

يک فرزند چشم شهلا را.

آرپا چاي گذشت و طغيان کرد

سيل سارا را قاپيد و فرار کرد

چشم هر بيننده اي اشکالود است

قالي بياور ودر اتاق پهن کن.

جاي سارا خالي شد

دست چوپان به نيستي رسيد و خالي شد

سيلها سارا را بردند

يک فرزند چشم شهلا را



روایت 2

سارا دختر رود و موج

در میان تژه زارهای مخملین آذربایجان در خاک فرش زردار مغان رودی با نام آریا پیوسته در جریان بود . در سالها پیش بر ساحل آن رود پرتاب و تب داستان افسانه واری بوقوع پیوست که سالیان درازی به شکل فولکوریک سینه به سینه آذربایجانیان گشته است . اکنون مختصری از آن نه به صورت رمانها یا داستانهای کوتاه معمول که به شکلی کزارش گونه از نظر علاقمندان می گذرد .  

سارا دختر پرشور و زیبایی بود با نگاههایی نافذ و جذاب . آنگاه که کوزه به دوش از راه باریکه ای به سوی چشمه دهکده پای می گذاشت از بزرگ و کوچک دل هر بیننده ای را به تپش رعد وار می انداخت . با همه این شور و زیبایی او در صبحگاهه عطر آمیز به عصیان دل چوپانی صمیمی از همان اهالی جوابی بس صمیمانه داده بود و از آن پس در قصر آرزوهایش با لباس سپید عروسی خود ، همای سعادت " خان چوپان " شده بود . عشق عریان آنها همچون اسبی سرکش در کناره های رود آرپا در جلگه مغان ، تپه های علف پوش ،‌باغها و گلها را در می نوردید و به پیش می تاخت . این عشق آـشین و صادق زبانزد همه مردمان روستاهای مغان شده بود . خان چوپان جوان تنومندی بود که یک لحظه نیز نی لبکش را زمین نمی گذاشت . وقتی در سایه درختی یا پای چشمه ای می نشست با نی خود سوزناکترین آهنکها را می نواخت و در هجران و درد اشتیاق سارا آشکارا می سوخت . اما از شوربختی این دو جوان دلداده همه چیز گویا تصمیم داشت به گونه ای دیگر اتفاق بیافتد .بعد از مدتی کوتاه حکایت عشق آتشین سارا و خان چوپان با دخالت ها و دست درازی یکی از بیگ های منطقه رنگ و بوی تراژدی به خود گرفت ووارد مرحله تازه ای شد . بیگ با دارو دسته خود به روستای محل سکونت سارا آمده و پدر او را مرعوب کرده بود که اگر سارا را با خود نبرد روزگارشان سیاه خواهد شد .

آن زمان دوره خان خانی بود و هر کس که زر و زور بیشتری داشت در چپاول و غارت مال و ناموس مردم صاحب دست گشاده تری بود . از این رو طبعا آـش هوس و میل وحشیانه " بیگ " به سارا می توانست سرنوشت عشق و حیات آنها را به زیر هاله ای از تاریکی و بدبختی بکشاند .

در این ایام خان چوپان به اقتضای کارش از سارا دور بود . بیگ و اطرافیانش با فرصت طلبی برای بردن سارا به روستا برآمدند . مسلماً در مقابل تصمیم بیگ هیچ کس را مخصوصا سارای نحیف و ظریف را یارای مقاومتی نبود . سارا که خود را در مقابل ستمی آشکار می دید نمی توانست خاموش و ساکت بنشیند و خود را به دستان آلوده بیگ بسپارد . به همینخاطر وی با تکیه بر نیروی بزرگ عشق خویش تدبیر شجاعانه ای اندیشید که همین اراده اش  ، او را در میان افسانه های حیرت آمیزتاریخ آذربایجان قرار داد .

سارا در یک غروب غمانگیز مغان برای رهایی از آن فتنه ستمبار ، جسم و قلب بزرگوار و پرشور خود را برای همیشه به " آرپاچایی " یا همان رود ناآرام " آریا " سپرد تا دنیا شاهد شهامت و بزرگی انسانهای پاک وبا شرافت باشد .

امواج آریا چایی ، سارا را همانند دسته گلی روی دستهای خود برد و بدین ترتیب دفتر عشق ناکام دیگری بسته شد و از میان رفت .


مشخصات اسباب بازی
استان : آذربایجان شرقی
بخش : مرکز کانون ملکان
امکانات و وسایل مورد نیاز :
سازنده : مهناز جودی
اندازه عروسک :٢۵سانتیمتر
تعداد عکاسی از نمونه عروسک : ٣ عدد
عکاس: امیرحسن سلام‌زاده
منبع : مرکز سرگرمی‌های سازنده