شاهنامه فردوسی
شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، حماسهای منظوم در بحر متقارب مثمن محذوف و دربرگیرندهی نزدیک به ۶۰/۰۰۰ بیت و یکی از بزرگترین و برجستهترین سرودههای حماسهای جهان است که سرایش و ویرایش آن گنجینه، دستآورد دست کم سی سال رنج و تلاش خستگیناپذیر این سخنسرای بزرگ ایرانی است.
درونمایهی این شاهکار ادبی، اسطورهها، افسانهها و تاریخ ایران از آغاز تا حملهی اعراب به ایران در سدهی هفتم است که در چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گنجانده میشوند و به سه بخش اسطورهای (از روزگار کیومرث تا پادشاهی فریدون)، پهلوانی (از خیزش کاوه آهنگر تا مرگ رستم) و تاریخی (از پادشاهی بهمن و پیدایش اسکندر تا گشایش ایران به دست اعراب) بخشبندی میشود.
به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای/ خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر/ فروزندهی ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست/ نگارندهی بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را/ نبینی مرنجان دو بیننده را
نباید بدو نیز اندیشه راه/ که او برتر از نام و از جایگاه
...
سرافراز سهراب با زور دست/ تو گفتی سپهر بلندش ببست
غمی بود رستم بیازید چنگ/ گرفت آن بر و یال جنگی پلنگ
خم آورد پشت دلیر جوان/ زمانه بیامد نبودش توان
زدش بر زمین بر به کردار شیر/ بدانست کاو هم نماند به زیر
سبک تیغ تیز از میان برکشید/ بر شیر بیدار دل بردرید
بپیچید زان پس یکی آه کرد/ ز نیک و بد اندیشه کوتاه کرد
بدو گفت کاین بر من از من رسید/ زمانه به دست تو دادم کلید
تو زین بیگناهی که این کوژپشت/ مرا برکشید و به زودی بکشت
به بازی بکویاند همسال من/ به خاک اندر آمد چنین یال من
نشان داد مادر مرا از پدر/ ز مهر اندر آمد روانم به سر
هر آنگه تشنه شدستی به خون/ بیالودی آن خنجر آبگون
زمانه به خون تو تشنه شود/ بر اندام تو موی دشنه شود
کنون گر تو در آب ماهی شوی/ وگر چون شب اندر سیاهی شوی
وگر چون ستاره شوی بر سپهر/ ببری ز روی زمین پاکمهر
بخواهد هم از تو پدر کین من/ چو بیند که خاکست بالین من
ازین نامداران گردنکشان/ کسی هم برد سوی رستم نشان
که سهراب کشتست و افگنده خوار/ ترا خواست کردن همی خواستار
چو بشنید رستم سرش خیره گشت/ جهان پیش چشم اندرش تیره گشت
بپرسید زان پس که آمد به هوش/ بدو گفت با ناله و با خروش
که اکنون چه داری ز رستم نشان/ که کم باد نامش ز گردنکشان
....
داستان رستم و سهراب
به انتخاب: مژگان بابامرندی